شير نري دلباخته ي آهوي ماده شد.
شير نگران معشوق بود و ميترسيد بوسيله حيوانات ديگر دريده شود
از دور مواظبش بود...
پس چشم از آهو برنداشت تا يك بار كه از دور او را مي نگريست
شيري را ديد كه به آهو حمله كرد .فوري از جا پريد و جلو آمد
ديد ماده شيري است .چقدر زيبا بود ...
گردني مانند مخمل سرخ و بدني زيبا و طناز داشت
با خود گفت : حتماً گرسنه است .
همان جا ايستاد و مجذوب زيبايي ماده شير شد
و هرگز نديد و هرگز نفهميد كه آهو خرده شد....
نظرات شما عزیزان:
فقط اگه مطالبت عکس هم داشت بهتر میشد
اگه با تبادل لینک هم موافق بودی خبرم کن
راستی اگه کد زیباسازی هم خواستی به وب رعد دیتای من سر بزن
http://RadData.lxb.ir