بانوي باران

دلتنگت مي شوم

 

 ساحل زندگي و آرامشم

دلتنگت مي شود اين دلم  ،گاهي خيلي ساده

[ یک شنبه 15 دی 1392برچسب:, ] [ 12:27 ] [ بانوي كوچك ] [ ]
فاصله

[ یک شنبه 15 دی 1392برچسب:, ] [ 11:34 ] [ بانوي كوچك ] [ ]
من خواهم رفت

[ یک شنبه 15 دی 1392برچسب:, ] [ 11:3 ] [ بانوي كوچك ] [ ]
خدايا

خدايا

گلهاي احساس و ايمانم را به سوي آسمان ميگيرم

كمي شبنم به روي آنها بپاش تا دلم تازه شود

و غصه هايم را دمي فراموش كنم

مرا در خاكستر سايه ها تنها مگذار

دستهاي سردم را بگير

روز از آنجايي كه من ايستادم آغاز شود.

[ شنبه 14 دی 1392برچسب:, ] [ 12:27 ] [ بانوي كوچك ] [ ]
براي عشق

براي عشق قبول كن ولي غرورت را از دست نده

براي عشق گريه كن .براي عشق تمنا كن ولي خار نشو

براي عشق مثل شمع بسوز ولي نگذار پروانه ببينه

براي عشق پيمان ببند  ولي پيمان

ولي به كسي نگونشكن

براي عشق جون خودتو بده ولي جون كسي رو نگير

براي عشق وصال كن ولي فرار نكن

براي عشق زندگي كن ولي عاشقونه زندگي كن

براي عشق بمير ولي كسي رو نكش

براي عشق خودت باش

ولي خوب باش

[ شنبه 14 دی 1392برچسب:, ] [ 8:16 ] [ بانوي كوچك ] [ ]
نيمه گمشده

آدمي هميشه دنبال نيمه گم شده است

هيچ آدمي را نمي توان يافت كه نيمه گمشده خود را جستجو نكند

فقط نوع نيمه هاست كه فرق مي كند

يكي به دنبال دوستي است

ديگري در پي عشق

يكي مراد مي جويد و ديكي مريد

يكي همراه مي خواهد و ديگري شريك زندگي

يكي هم قطعه اي اسباب بازي

به هر حال آدم هرگز بدون نيمه خود يا دست كم

بدم آرزوي يافتن آن نمي تواند زندگي كند

گستره اين آرزو به اندازه زندگي آدم است

و آرزوهاي آدم هرگز نابود نمي شوند

 

[ شنبه 14 دی 1392برچسب:, ] [ 7:55 ] [ بانوي كوچك ] [ ]
كوچه تنهايي خيال

[ شنبه 14 دی 1392برچسب:, ] [ 7:52 ] [ بانوي كوچك ] [ ]
خدايا باشي هميشه

[ چهار شنبه 11 دی 1392برچسب:, ] [ 18:28 ] [ بانوي كوچك ] [ ]
شايد گلي كاشته باشم

[ چهار شنبه 11 دی 1392برچسب:, ] [ 18:21 ] [ بانوي كوچك ] [ ]
شهادت علي ابن موسي الرضا(ع) ضامن آهو تسليت باد

[ چهار شنبه 11 دی 1392برچسب:, ] [ 8:4 ] [ بانوي كوچك ] [ ]
كاش بدوني

كاش بدوني عشق پايان نداره

كاش بدوني كه عشقت در قلبم هميشگي است

كاش بدوني كه عشق قهر و آشتي نميشناسه

 

[ دو شنبه 9 دی 1392برچسب:, ] [ 18:34 ] [ بانوي كوچك ] [ ]

[ دو شنبه 9 دی 1392برچسب:, ] [ 18:26 ] [ بانوي كوچك ] [ ]
رحلت پيامبر گرامي (ص)و فرزندش امام حسن مجتبي(ع) تسليت باد

                              التماس دعا

[ دو شنبه 9 دی 1392برچسب:, ] [ 18:19 ] [ بانوي كوچك ] [ ]
ببار باران...

ببار باران

كه دلتنگم مثال مرده بي رنگم

ببار باران

كمي آرام كه پاييز هم صدايم شد

كه دلتنگي و تنهايي رفيق با وفايم شد

ببار باران

بزن بر شيشه قلبم ،بكوب اين شيشه را بشكن

كه درد كمتري دارد اگر با دست تو باشد

ببار باران

در خت و برگ خوابيدن

اقاقي ،ياس وحشي ، كوچه ها و روزهاست خشكيدن

ببار باران

جماعت عشق را كشتن

كلاغا بوته ي سبز وفا را بي صدا خوردن

ولي باران ، تو با من بي وفايي

تو هم تا خانه ي همسايه مي باري

و تا من ،

ميشوي يك ابر تو خالي

 

[ یک شنبه 8 دی 1392برچسب:, ] [ 8:54 ] [ بانوي كوچك ] [ ]
جرم من

در سكوت سردت

يخ زده گام نفسهاي من بي حاصل

كه تو را داد زنم

كه به فرياد رسي

بشنو اي همدم بي معوايم

كه مرا نيست كسي ،نبود هم نفسي

تا كه شايد روزي

تو به دادم برسي

بشنو اي مونس تنهايي بي پايانم

كه من بي تو تنهايم

 

[ یک شنبه 8 دی 1392برچسب:, ] [ 8:49 ] [ بانوي كوچك ] [ ]
سكوت خدا

شايد غزلي بگويم ...

شايد غزلي بگويم در اين كوچه هاي تنگ دنيا

شايد از درد دلي بگويم با خداي اين دو دنيا

شايد روزگاري من هم سكوت خدا را بشنوم

شايد روزگاري من هم به آن آيين بگروم

شايد امشب شايد امروز و شايدم فردا نمي دانم

اما غزلي مي گويم...

غزلي مي گويم كه در آن وسعت ثانيه ها پيداست

غزلي مي گويم كه در آن ارزش ارزش انسانها به وفاست

كه در آن هيچ كس تنها نيست همه چيز زيباست

در شعرم باران را به تصوير مي كشم باد را به مهماني مي خوانم

و خدا را پادشاه قصرم مي سازم

خاطره ها را در گوشه اي از تصوير مي كشم

شايد آبي باشند نمي دانمولي اكنون شعر من خيس شده است

از باران خاطرات...

و بوي كاه گل مي آيد از كلماتم بوي ده روستا و خدا

 

[ یک شنبه 8 دی 1392برچسب:, ] [ 8:30 ] [ بانوي كوچك ] [ ]
فاصله ها...

[ شنبه 7 دی 1392برچسب:, ] [ 11:16 ] [ بانوي كوچك ] [ ]
افق روشن

روزي ما دوباره كبوترهايمان را پرواز خواهيم داد

ومهرباني دست زيبايي را خواهد گرفت

روزي كمترينسرود بوسه است

و هر انسان براي هر انسان برادري است

روزي كه ديگر درهاي خانه شان را نمي بندند

قفل افسانه ايست

وقلب براي زندگي بس است

روزي كه معناي هر سخن دوست داشتن است

تا تو بخاطر آخرين حرف دنبال سخن نگردي

روزي كه آهنگ هر حرف، زندگي است

تا من بخاطر آخرين شعر رنج قافيه نبرم

روزي كه هر لب ترانه ايست

تا كمترين سرود ، بوسه باشد

روزي كه تو بيايي ،براي هميشه بيايي

و مهرباني با زيبايي يكسان شود

روزي كه ما دوباره براي كبوترهايمان دانه بريزيم

ومن آن روز را انتظار مي كشم

حتي روزي كه ديگر نباشم...

 

[ شنبه 7 دی 1392برچسب:, ] [ 10:37 ] [ بانوي كوچك ] [ ]
زندگي با تو

زندگي با تو

زندگي با تو كردن خوش است

به اميد وصل تو بودن خوش است

اشك خونين ز چشم در پيش تو چكيدن خوش است

مي از ساغر لب تو نوشيدن خوش است

نا له ي ني و آهي جگر كشيدن پيش تو خوش است

همچو مجنون زنجير عشق تو در پا انداختن خوش است

چو پروانه بگرد شمع رخسار تو سوختن خوش است

در بند عشق تئ همچو عشاق جهان شهره ي آفاق شدن خوش است

سر به بالين تو ماندن وجان از براي تو دادن خوش است

[ شنبه 7 دی 1392برچسب:, ] [ 8:49 ] [ بانوي كوچك ] [ ]
عشق...

نمي دانم عشق كجاست؟ اصلاً هست ؟

آري انگار آن طرف تر ساي اي مبهم از عشق به چشم ميخورد

چه كسي آن را پشت پنجره پنهان كرده

تو؟

من؟

نه ...!

واي راست مي گويي

در آن لحظه كه پرده را كشيدم كه آفتاب پوستم را نسوزاند

عشق را پشت پرده پنهان كردم

و مدتهاست به دنبال آن ميگردم

و پرسش روزم اين شده

عشق كجاست ؟ اصلاً هست؟

[ پنج شنبه 5 دی 1392برچسب:, ] [ 18:33 ] [ بانوي كوچك ] [ ]
خداي من چه زيباست

ديوارهاي خالي اتاقم را
از تصويرهاي خيالي او پر مي كنم

خداي من زيباست

خداي من رنگين كمان خوشبختي است

كه پشت هر گريه انعكاسش را

روي سقف اتاق مي بينم

من هيچ وقت

با زبان كهنه صدايش نكرده ام

و نه لاي بقچه پيچده سجاده فرهايش

او در نهايت اشتياق به من عاشق شد

و من در نهايت حيرت

حالا گاه گاهي كه بهم خيره مي شويم

تشخيص خدا و بنده چه سخت است

[ چهار شنبه 4 دی 1392برچسب:, ] [ 8:44 ] [ بانوي كوچك ] [ ]
به تو مي انديشم

اما نه

اين كلمات را مادرم نيز ميگفت

وقتي من كوچك بودم

او هم از بي وفايي آن روزها و مردمانش ميگفت

او نيز چون تو با نگاه زيبايش با من سخن مي گفت،نه با زبان قاصر

به تو مي انديشم

كه خواسته ام را خواستي بي آنكه ترديد كني

با من بودي بي آنكه با من باشي

با من ماندي بي آنكه با من بماني

به تو مي انديشم

كه امواج عشق از قلب پاك و زلالت ساطع است

به تو مي انديشم

كه كم از غم نداري

كوههاي غم چون سنگي سخت و خارا بر شانه هاي كوچك و مهربات سنگيني مي كنند

اي سراپا احساس،اي سراپا ايمان

به تو مي انديشم

به تو مي انديشم

 

 

[ چهار شنبه 4 دی 1392برچسب:, ] [ 8:23 ] [ بانوي كوچك ] [ ]
باران...

تلنگر مي زند بر شيشه قلبم

صداي چك چك باران

همان باران كه مي بارد

گهي غم يا گهي

نغمه شيداي بي ياران

صداي چك چك باران

دلم را سخت مي كوبد

نمي دانم كه برخيزم

و يا يك پرده غفلت ، به روي ديده آويزم

ولي نه ...

او كه مهمان است

و مهمان را قدم بر ديده جان است

دلم را بر تو بگشايم

خبر از يار من گو و قدم بر ديده ام بگذار

كه من مشتاق ديدارم

 

[ چهار شنبه 4 دی 1392برچسب:, ] [ 8:11 ] [ بانوي كوچك ] [ ]
كاش...

كاش يك روز فقط يك ساعت،كمتر از آن حتي !!!

همه آدم بودند همه مي فهميدند راز ادراك زمين را با ماه

كاش يك روز همه مي فهميدند كه هدف چيست !!!

خدا كيست كه مي گويند همين نزديكيست لاي اين شب بوها پاي آن سرو بلند!!!

كاش يك روز همه مجنون باشند تا بفهمند چه درديست جدايي از عشق

كاش روزي برسد همه آزاد شوند از قفس نفس تهي

آري اين روز چه روزي باشد همه آزاد همه شاداب كسي تنها نيست

كاش ميشد كه عوض شد...

نه به شكل نه به رنگ نه به پيراهن تن...

كاش ميشد قصه اي را خط زد

كاش ميشد لحظه ها بر مي گشت

پدرم پير شده مادرم دلگير است و خدا هنوز نزديك است به همان سرو بلند

آنقدر غرق در اين حسرت ها دل به فردا دادم كه كسي با من نيست كه كنار حوض نقاشي يمان بنشينيم و صحبت بكنيم

آنقدر غرق حوض بودم و سر خوش ز خودم كه خدا نيز دگر با من نيست

آن خدايي كه اگر دور شوي او به تو نزديك است

آن خدايي كه راز من و دختر همسايه را مي دانست

آن خدايي كه شبها گريه ي مادرم را او فقط ميديد !!!

كاش يك روز همه آدم بودند و زمين جاي قشنگي ميشد

آرزوي من شايد فقط همينها باشد و تو شايد تنها معشوقه ي من

پس بيا دست به دست هم از اين كي كاش ها بگذريم و به حقيقت برسيم

به همان آبي مطلق...

به همان جا كه قدم هاي من و تو روي شن ها جا مي ماند...

[ سه شنبه 3 دی 1392برچسب:, ] [ 10:24 ] [ بانوي كوچك ] [ ]
خدايا...

خدايا.....

دستانم خالي اند و دلم غرق در آرزوها

يا به قدرت بي كرانت دستانم را توانا گردان

يا دلم را از آرزوهاي دست نيافتني خالي كن

[ سه شنبه 3 دی 1392برچسب:, ] [ 10:21 ] [ بانوي كوچك ] [ ]
افسوس كه كسي نيست

افسوس كه كسي نيست تا گذشته هاي پر ملالم را از من بگيرد

و آينده اي پر از شادي را به قلبم هديه كند

افسوس كه كسي نيست‌!

تا بار فراق و جدايي را از دوش من بردارد

و كوله باري از محبت خويش را جايگزين آن كند

افسوس كه كسي نيست....

از من بخواهد ناگفته هاي قلبم را كه عمريست خاك خورده سينه ام شده است را برايش بازگو كنم

و در پاسخ عشق بي پايانش را نثار دل بيمارم كند

افسوس ....

افسوس كه در اين روزگار كسي نيست

جز سكوت و تنهايي و دلتنگي كه عمري گوشه نشين قلبم شده اند

و هر روز غم را با دلم همخواني مي كنند

 

[ سه شنبه 3 دی 1392برچسب:, ] [ 10:13 ] [ بانوي كوچك ] [ ]
دلم كربلا مي خواد

چقدر كسي كه روز اربعين تو ، در كربلاي تو نيست غريبه

به دل سوخته و پر حســــــــــرت ما هم نگاه كن حسين

 

[ یک شنبه 1 دی 1392برچسب:, ] [ 7:50 ] [ بانوي كوچك ] [ ]
مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه