بانوي باران

حتي اگر خدا سيب بياورد

حوا كه بغض كند چيزي جز آغوش آدم آرامش نمي كند

حتي اگر خدا برايش سيب بياورد ...

[ پنج شنبه 30 آبان 1392برچسب:, ] [ 13:50 ] [ بانوي كوچك ] [ ]
باران

باران

تو اي فراتر از همه ي وجود

اي پاك ترين مقدسات آسماني

امشب بر من ببار

مي خواهم امشب از تمام شبهاي عمرم پاكتر بشوم ...

بر من ببار

مي خواهم امشب آخرين شب دلتنگيم باشد .

 

[ پنج شنبه 30 آبان 1392برچسب:, ] [ 8:54 ] [ بانوي كوچك ] [ ]
براي تو مي نويسم

براي تويي كه قلبم را شكستي مي نويسم

تويي كه خاطراتت تنها اميد زيستن براي من است

<<همچنان دوستت دارم >>

مي دانم كه تو هيچ گاه اين جمله را درك نخواهي كرد

اما نمي دانم چرا تو هنوز وسعت عشق مرا نيافته اي

شايد تو هنوز نمي داني كه من چگونه دوستت دارم

يادم مي آيد كه مي گفتي ساده باش

حال ساده مي گويم :<<دوستت دارم >>

[ پنج شنبه 30 آبان 1392برچسب:, ] [ 8:48 ] [ بانوي كوچك ] [ ]
مرد باش

           مرد باش

زمين به مرد بودنت نياز دارد

مرد باش نه فقط با جسمت

مرد باش با نگاهت، با احساست ...

مردونه حرف بزن ، مردونه بخند ، مردونه گريه كن

مردونه عشق بورز ، مردونه ببخش ...

مرد باش و هيچ وقت نامردي نكن

مخصوصاً براي كسي كه باورت كرد

و بهت تكيه كرد.

 

[ پنج شنبه 30 آبان 1392برچسب:, ] [ 8:43 ] [ بانوي كوچك ] [ ]
قدرت و صلابت عشق مرد و زن

قدرت و صلابت يه مرد در پهن بودن شونه هاش نيست

بلكه در اين هست كه چقدر ميتوني به اون تكيه كني و اون مي تونه تو رو حمايت كنه

قدرت و صلابت يه مرد اين نيست كه چقدر بتونه صداش رو بلند كنه

بلكه در اينه كه چه جملات ملايمي رو مي تونه تو گوشات زمزمه كنه

زيبايي يه زن به لباسهايي كه پوشيده ...

ژستي كه گرفته

و يا مدل مويي كه واسه خودش ساخته نيست

زيبايي يه زن بايد از چشماش ديده بشه

به خاطر اينكه چشماش دروازه قلبش هستند، جايي كه منزلگه عشق ميتونه باشه

 

[ چهار شنبه 29 آبان 1392برچسب:, ] [ 9:4 ] [ بانوي كوچك ] [ ]
خواسته ات از خدا

گاهي مي رسد كه ديگر از خدا

نه پول مي خواي

نه خونه مي خواي

نه  كار مي خواي

نه ...

يه موقع هايي هست كه فقط يه دل خوش مي خواي

فقط يك دل خوش

[ چهار شنبه 29 آبان 1392برچسب:, ] [ 8:59 ] [ بانوي كوچك ] [ ]
خداي من همين نزديكي هاست

اگر روزي دلم گرفت

يادم باشد كه خدا با من است

يادم باشد كه فرشتگان برايم دعا مي منند

يادم باشد كه ستاره ها شب را برايم روشن خواهند كرد

يادم باشد كه قاصدكي در راه است

كه بهار نزديك است

كه فردا منتظرم مي ماند

يادم باشد كه من راه رفتن و دويدن مي دانم

و جاده ، قدمهاي مرا خواهد شمرد

اگر روزي دلم گرفت يادم باشد

كه خداي من همين نزديكي هاست

[ چهار شنبه 29 آبان 1392برچسب:, ] [ 8:55 ] [ بانوي كوچك ] [ ]
وقت رفتن...

حرفهاي ما هنوز هم ناتمام مانده

تا نگاه مي كني : وقت رفتن است

باز هم همان حكايت هميشگي

پيش از آنكه با خبر شوي

لحظه ي عزيمت تو ناگزير مي شود

اي دريغ و حسرت هميشگي

نا گهان چقدر زود دير مي شود...

[ چهار شنبه 29 آبان 1392برچسب:, ] [ 8:51 ] [ بانوي كوچك ] [ ]
لحظه دل بستن

لحظه شيريني كه به تو دل بستم

از تو پرسيدم من

تو مني يا من تو!

و تو گفتي هر دو

من به تو پيوستم

گفتم اي كاش پناهم باشي

همه جا و همه وقت دست تو در دستم

تكيه گاهم باشي

و تو گفتي "هستم"

تا نفس هست كنارت هستم ...

 

[ چهار شنبه 29 آبان 1392برچسب:, ] [ 8:45 ] [ بانوي كوچك ] [ ]
بعضي ها فرق دارند...

همه آدمها بودنشان دلت را گرم نمي كنند

و با رفتنشان دلت نميگيرد

اما بعضي ها فرق دارند

وقتي وارد زندگي ات مي شوند ، همه جاهاي خالي را پر مي كنند

دوست داري هميشه در كنارت باشند

از نگاهشان سير نمي شوي

تعدادشان زياد نيست

اين آدمها را نبايد از دست داد

اين آدمها دوست داشتني اند

انگيزه زندگي اند

بايد هميشه باشند

تا آخر دنيا ...

[ سه شنبه 28 آبان 1392برچسب:, ] [ 8:42 ] [ بانوي كوچك ] [ ]
خدايا

خدايا

ذهن من چون قايقي توفان زده در تلاطم است

آيا اين قايق را آرامش مي بخشي

تا من درخواست تو را دريابم؟

خدايا

آيا توان انجام خواست خودت را به من مي بخشي؟

توان انجام خواست تو با عشق ، ملايمت ، ايمان و پاكي

و شرافت بدون تعلل و بدون توجه به سخنان ديگران

با انجام خواست توست

كه آدمي به آرامش و بالاترين نيكي ها دست مي يابد.

[ سه شنبه 28 آبان 1392برچسب:, ] [ 8:37 ] [ بانوي كوچك ] [ ]
من اينجا زير بارانم

لبهايم كه تشنه و دلتنگ مي شوند باران را مي بوسم

من اينجا زير بارانم

وقتي كه بسيار از تو دورم و تو را مي خواهم

باران را مي بوسم ، او تو را قطره قطره در من فرو ميريزد

خاطرت باشد ، ما هر روز زير يك آسمان زندگي مي كنيم

در دو سوي باران ها من به تو و بوسه و باران ايمان دارم

قاصرك ها به تو خواهند گفت كه دوستت دارم

زندگي شايد همين فاصله خيس بارانيست

كه تو را به من پيوند مي زند ...

[ سه شنبه 28 آبان 1392برچسب:, ] [ 8:33 ] [ بانوي كوچك ] [ ]
دلم گرفته از ...

دلم گرفته از آدمهايي كه ميگن دوستت دارم

اما معنيشو نمي دونن

از آدمهايي كه مي خوان مال اونا باشي

اما خودشون مال تو نيستن

از اونايي كه زير بارون برات ميميرن

و وقتي آفتاب ميشه همه چيز

يادشون ميره

[ دو شنبه 27 آبان 1392برچسب:, ] [ 9:21 ] [ بانوي كوچك ] [ ]
جاده

توي جاده اي كه انتهايش معلوم نيست

پياده يا سواره بودنت فرق نمي كند...

اما اگه همراهي داشته باشي كه

تنهات نزاره ، بي انتها بودن

جاده برات آرزو ميشه ...!!

[ دو شنبه 27 آبان 1392برچسب:, ] [ 9:15 ] [ بانوي كوچك ] [ ]
زن ...

زن عشق مي كارد و كينه درو مي كند

ديه اش نصف ديه توست و مجازات زنايش با تو برابر

مي تواند تنها يه همسر دشته باشد

و تو مختار به داشتن 4 همسر هستي

براي ازدواجش ، در هر سني ، اجازه ولي لازم است

و تو هر زماني بخواهي به لطف قانون گذار ميتواني ازدواج كني

در محبسي به نام بكارت زنداني است و تو ...

او كتك مي خورد و تو محاكمه نمي شوي

او مي زايد و تو براي فرزندش نام انتخاب مي كني

او درد مي كشد و تو نگراني كه كودك دختر نباشد

او بي خوابي مي كشد و تو خواب حوريان بهشتي را مي بيني

او مادر مي شود و همه جا مي پرسند نام پدر

و هر روز او متولد مي شود ، عاشق مي شود ، مادر مي شود

پير مي شود و ميميرد

و قرن هاست كه او عشق مي كارد و كينه درو مي كند

چرا كه در چين و شيارهاي صورت مردش به جاي گذشت ،

زمان جواني بر باد رفته اش را مي بيند 

و در قدم هاي لرزان مردش ، گام هاي شتابزده جواني براي رفتن

و دردهاي منقطع قلب مرد ،سينه اي را به ياد مي آورد كه تهي از دل بوده

و پيري مرد رفتن و فقط رفتن را در دل او زنده مي كند

و اينها همه كينه است كه كاشته مي شود در قلب مالامال از درد

                              و اين رنج است

[ دو شنبه 27 آبان 1392برچسب:, ] [ 8:19 ] [ بانوي كوچك ] [ ]
دلتنگم...

دلتنگم ، دلتنگتر از هميشه

حتي دلتنگتر از روزي كه پرستوها از خانه ي ما كوچ كردند و رفتند.

حتي دلتنگتر از روزي كه زير باران پاييزي قدم زدم .

و ميان چشمان متعجب عابران ، برگهاي زرد و خسته را از زير پاهاي آنها جمع ميكردم.

حتي دلتنگتر از روزي كه ماهي كوچك تنگ بلورين ، آخرين نفسهايش را هديه آب كرد.

و براي هميشه تن سردش را روي آب جا گذاشت.

دلتنگم و ابر چشمانم خيال باريدن دارد.

سر به كدامين شانه نهم تا عقده ي دل بگشايم؟

كاش آغوش خدا را داشتم.

 

[ دو شنبه 27 آبان 1392برچسب:, ] [ 7:54 ] [ بانوي كوچك ] [ ]
درد و دل با خدا

گفتم :خدايا از همه دلگيرم .

گفت : حتي من ؟

گفتم :خدايا دلم را ربودند .

گفت : پيش از من؟

گفتم : خدايا چقدر دوري

گفت: تو يا من ؟

گفتم :خدايا تنهاترينم

گفت: پس از من؟

گفتم: خدايا كمك خواستم

گفت‌: بيش از من ؟

گفتم : خدايا دوستت دارم

گفت : بيش از من؟

گفتم: خدايا آنقدر نگو من !

گفت : من توأم . تو من

[ شنبه 25 آبان 1392برچسب:, ] [ 16:7 ] [ بانوي كوچك ] [ ]
عشق شايد ...

عشق شايد تنها جايزه ي اين روزگار نامهربان است

كه براي بردنش نيازي به پارتي نيست!!

برايش مهم نيست كه تو "شاهي يا گدا"

مردي يا زن !

هر چه كه هستي باش !

فقط تنها شرطش اين است كه

ارزش آن را بشناسي و حرمتش را نگه داري

[ شنبه 25 آبان 1392برچسب:, ] [ 16:4 ] [ بانوي كوچك ] [ ]
سكوتم پر از فرياد است...

هميشه لحظه هايم بي تو رنگ دلتنگي ميگيرند

و من گم مي شوم در پيچ و تاب خاطرات با تو بودن ،

هميشه زندگي بي تو سرد است .

بي تو ديگر اجاق دلم گرماي عشق ندارد و نياز دستانم بي پاسخ مي ماند.

دلم تنگ است.

آنقدر تنگ و كوچك ، كه جايي براي ديگري نيست .

تنها قطرات اشك از چشمانم جاريست

و غم بي تو بودن بر دل ، ماندگار

قلب كوچكم در انتظار شيدن صداي پاي تو

بي صدا مي تپد تا تو بيايي

                   من سكوتم پر از فرياد است ...

[ شنبه 25 آبان 1392برچسب:, ] [ 15:55 ] [ بانوي كوچك ] [ ]
دلتنگي ها...

دلتنگي ها

گاه از جنس اشك اند

گاه از جنس بغض

گاه سكوت مي شوند و

خاموش مي مانند...

گاه هق هق مي شوند و

مي بارند ...

دلتنگي من براي تو اما

جنس غريبي دارد...

[ شنبه 25 آبان 1392برچسب:, ] [ 15:52 ] [ بانوي كوچك ] [ ]
باور عشق ...

عشق را چگونه باور كنم؟

عشق چيست ؟

عاشق كيست؟

معشوق كيست؟

دل چيست؟

عقل چيست ؟

نمي دانم ...!

هر چه سعي ميكنم بفهمم پاسخي نمي يابم

چگونه مي توانم عشق را باور كنم؟

چگونه مي توانم درك كنم و بفهمم عظمت عشق را؟

چگونه مي توانم تفاوت عشق و هوس را بفهمم/

آيا عقل حكم مي كند ؟

يا دل؟

به حرف عقل گوش دهم

يا به حرف دل؟

كدام را باور كنم؟

اعتماد چيست؟

چگونه اعتماد كنم به عشق؟

چگونه عشق واقعي را بشناسم؟

چگونه تشخيص دهم؟

خدايا سردرگمم

گيجم ، منگم

انگار توانايي تشخيص ندارم

راه را گم كرده ام

سر چهار راهي وحشتناك گير كرده ام

خدايا كمكم كن

از اين سرگرداني و حيراني نجاتم بده

باز هم محتاج توأم پروردگارا

راهي نشانم بده

نوري . دودي . چراغي. صدايي

خدايا به حق محرمت

كمكم كن

كمكم كن

كمكم كن ...

 

 

 

 

[ شنبه 18 آبان 1392برچسب:, ] [ 17:37 ] [ بانوي كوچك ] [ ]

نمي دانم چه مي خواهي

نمي دانم چه بگويم

چه صدايت بكنم

كه دلت را آرام كنم

چگونه صدايت كنم

به چه اسمي به چه نامي؟

نمي دانم ...

نمي توانم حروف را سر هم كنم

نمي داني با چشم بسته سخن گفتن سخت است و با لبان بسته سخت تر

نمي داني كه جمع كردن حروف و كنار هم چيدن چقدر برايم سخت است

نمي داني كه زبانم ياراي سخن گفتن ندارد

دلم اما بيقرار است

صداي دلم را چگونه به گوشت برسانم؟

نمي دانم...

شايد هم از صداي دلم گفتم و تو نشنيدي

اما باز هم مي گويم

دوستت دارم

 

 

 

 

[ شنبه 18 آبان 1392برچسب:, ] [ 8:51 ] [ بانوي كوچك ] [ ]
مطالبي درباره عشق

عشق زيبا و زشت نمي شناشد

 

هر زن پاك دامني ، زيبا و دلپسند است

 

زندگاني گل است و عشق عسل آن

 

جان آدمي چه اندوهگين است ، هنگامي كه اندوهش از عشق است

 

چقدر باشكوه است كه دوستت بدارند و به مراتب با شكوه تر است كه دوست بداري

 

به كسي عشق بورز كه لايق عشق تو باشد نه تشنه عشق...

چون تشنه عشق روزي سيراب مي شود

 

عشق عبارت است از وجود يك روح در دو كالبد

 

عشق عامليست كه دو تن را مبدل به فرشته اي واحد مي كند

 

من نمي گويم هرگز نبايد در نگاه اول عاشق شد ، اما اعتقاد دارم بايد بار دوم هم نگاه كرد

 

در زندگي يك مرد 2 روز ارزش دارد : روزي كه با زني آشنا مي شود و روزي كه او را به خاك مي سپارد

                                  ويكتور هوگو

 

[ شنبه 18 آبان 1392برچسب:, ] [ 8:35 ] [ بانوي كوچك ] [ ]
ديگر چه مانده كه نگفتم ؟؟؟

زيباترين سخني كه شنيدم دوست داشتنت بود

زيباترين حسي كه داشتم حس آرامش بود

زيباترين كسي را كه ديدم تو بودي

زيباترين دلي را كه ديدم دل زيباي تو بود

زيباترين لبخندي را كه ديدم لبخند زيباي تو بود

زيباترين آغوشي را كه ديدم آغوش آرام و گرم  تو بود

زيباترين عشقي را كه ديدم عشق به تو بود

من همه اينها را حس كردم چنان كه نديدمت

پس چه را مي خواهي بداني؟؟؟

من به تو عشق مي ورزم بي آنكه تصويري از تو ديده باشم

بي آنكه لبخندت را ببينم

بي آنكه آغوشت را احساس كنم

اعتراف كردم دوستت ارم

اما ديگر چه مانده كه نگفتم؟؟؟

تو بگو تا من اعتراف كنم

تو بگو تا بدانم

با تمام تفاوتها دوستت دارم

نمي دانم خدا مرا به كدام سو ميبرد

فقط ميدانم

دلم مرا دارد به سوي تو مي كشاند

و بس...

 

[ شنبه 18 آبان 1392برچسب:, ] [ 8:3 ] [ بانوي كوچك ] [ ]
دوست داشتن كسي كه...

دوست داشتن كسي كه دوستت ندارد

مثل دست يافتن به يك ستاره است

مي داني هرگز دستت به آن نمي رسد

ولي به تلاشت ادامه مي دهي

[ شنبه 18 آبان 1392برچسب:, ] [ 8:0 ] [ بانوي كوچك ] [ ]
اينجا كنارتم...

گاهي وقتي كسي را در حال گريستن مي بينيد

بهتر است نپرسيد چرا؟

گاهي فقط 3 كلمه كافيست تا باعث شود

دوباره احساس خوبي به او دست دهد

فقط بگوييد

من اينجا كنارتم

[ شنبه 18 آبان 1392برچسب:, ] [ 7:56 ] [ بانوي كوچك ] [ ]
من خواهم رفت

من خواهم رفت و تو شادمانه بال و پر خواهي گشود

و همچنان از سرسره زندگي پايين خواهي لغزيد

و فراموشت خواهد شد

كه چه معصومانه دوستت داشتم

[ شنبه 18 آبان 1392برچسب:, ] [ 7:53 ] [ بانوي كوچك ] [ ]
عشق چيست؟؟؟

روياهايم را در كنار كساني

گذراندم كه بودند اما نبودند

همراه كساني بودم كه همراهم نبودن

وسيله كساني بودم كه

هرگز آنها را وسيله قرار ندادم

دلم را كساني شكستند كه

هرگز قصد شكستن دل آنها را نداشتم

و تو چه داني كه عشق چيست ؟

عشق سكوتي است در برابر همه اينها

[ پنج شنبه 16 آبان 1392برچسب:, ] [ 8:55 ] [ بانوي كوچك ] [ ]
زندگي

زندگي

پيمودن راهي براي رسيدن به خداست

مرافب قدم هايمان باشيم كه

حتي مورچه اي زير پايمان له نشود !

[ پنج شنبه 16 آبان 1392برچسب:, ] [ 8:53 ] [ بانوي كوچك ] [ ]
من و تو

دوست داشتن

زبان . زمان . راه . دليل . نشانه نمي خواهد

دوست داشتن

دل مي خواهد و يك من مي خواهد

                                        و يك تو

[ پنج شنبه 16 آبان 1392برچسب:, ] [ 8:51 ] [ بانوي كوچك ] [ ]
آرامش بهترين هديه

آه لحظه هايي هست كه حس ميكنم سخن گفتن كافي نيست

شاد باش- اي تنها گنج واقعي من بمان-اي همه هستي من !

بدون شك خدا آرامشي را به ما ارزاني خواهد داشت

كه بهترين هديه است

[ پنج شنبه 16 آبان 1392برچسب:, ] [ 8:48 ] [ بانوي كوچك ] [ ]
خداوندا

اي خداي من

اي آفريدگار من

اي همه ي هستيم

بر من اين نعمت را ارزاني ده كه :

بيشتر در پي تسلا دادن باشم تا تسلي يافتن

بيشتر در پي فهميدن باشم تا فهميده شدن

بيشتر در پي دوست داشتن باشم تا دوست داشته شدن

زيرا در بخشيدن است كه مي يابيم

و در عفو كردن است كه بخشيده مي شويم

و در مردن است كه حيات جاويد مي يابيم

[ پنج شنبه 16 آبان 1392برچسب:, ] [ 8:27 ] [ بانوي كوچك ] [ ]
عاشورا

روز عاشورا روز انجام بزرگترين مسئوليت «آدم» در دشوارترين شرايط است .

 

روز عاشورا روز دادن آنچه هست براي ايجاد آنچه بايد باشد.

 

روز عاشورا روز پايداري و وفاداري در عصر غروب دين در روزگار بي تفاوتي هاست.

 

روز عاشورا روز متفرق شدن دنيا طلبان و زرخواهان از محضر رهبر است.

 

روز عاشورا روز يادگيري رسم دين داري و آيين وفاداري است.

 

روز عاشورا روز هجرت آگاهانه و جانبازي عاشقانه در راه دوست دوست است.

 

روز عاشورا روز انتخاب شهادت در عصر زندگي حاكمان جور است .

 

عاشورا كشتاري خونين نيست ، بلكه حقيقتي راستين براي جهانيان است .

 

آن گاه كه سرور جوانان اهل بهشت را كشتند، غم بر دل انسان تا ابد لانه كرد.

[ پنج شنبه 16 آبان 1392برچسب:, ] [ 8:20 ] [ بانوي كوچك ] [ ]
خدا تنها كسي است ...

خدا تنها كسي است كه با دهان بسته مي توان صدايش كرد.

با پاي شكسته مي توان به سراغش رفت.

تنها خريداريست كه شكسته ها را بهتر بر ميدارد.

تنها كسي است كه وقتي همه رفتند مي ماند.

وقتي همه پشت كردند آغوش مي گشايد .

وقتي هم تنهايت گذاشتند محرمت مي شود.

[ چهار شنبه 15 آبان 1392برچسب:, ] [ 9:7 ] [ بانوي كوچك ] [ ]
پروردگارا...

پروردگارا

به من آرامش ده

تا بپذيرم آنچه را كه نمي توانم تغيير دهم

دليري ده

تا تغيير دهم آنچه را كه مي توانم تغيير دهم

بينش ده

تا تفاوت اين دو را بدانم

مرا فهمم داه

تا متوقع نباشم . دنيا و مردم آن مطابق ميل من رفتار كنند

[ چهار شنبه 15 آبان 1392برچسب:, ] [ 9:3 ] [ بانوي كوچك ] [ ]
خداوندا

خداوندا

مگر نه اينكه من نيز چون تو تنهايم

پس مرا درياب

و به سوي خويش بازگردان

دستان مهربانت را بگشا

كه سخت نيازمند آرامش آغوشت هستم.

[ چهار شنبه 15 آبان 1392برچسب:, ] [ 8:47 ] [ بانوي كوچك ] [ ]
من باور دارم

من باور دارم

كه دو نفر ممكن است دقيقاً به يك چيز نگاه كنند و دو چيز كاملاً متفاوت را ببينند

من باور دارم

كه صرف نظراز اين كه چقدر دلمان شكسته باشد دنيا به خاطر غم و غصه ما از حركت باز نخواهد ايستاد

من باور دارم

كه زندگي ما ممكن است ظرف تنها چند ساعت توسط كساني كه حتي آنها را نمي شناسيم تغيير يابد

من باور دارم

كه گواهي نامه ها و تقديرنامه هايي كه بر روي ديوار نصب شده اند براي ما احترام و منزلت به ارمغان نخواهند آورد.

من باور دارم

كه كساني كه بيشتر از همه دوستشان دارم خيلي زود از دستم گرفته خواهن شد.

من باور دارم

شادترين مردم لزوماً كسي كه بهترين چيزها را دارد نيست

بلكه كسي است از چيزهايي كه دارد بهترين استفاده را مي كند.

[ چهار شنبه 15 آبان 1392برچسب:, ] [ 8:38 ] [ بانوي كوچك ] [ ]
به ياد داشته باش كه ...

وقتي خوشبخت هستي كه وجودت آرامش بخش ديگران باشد.

 

هرگز براي عاشق شدن به دنبال باران و بابونه نباش ، گاهي در انتهاي خارهاي يك كاكتوس به غنچه اي ميرسيكه زندگيت را روشن مي كنند.

 

هر گز به كسي كه براي احساس تو ارزش قائل نيست دل نبند.

 

از ميان كساني كه براي دعاي باران به ميعادگاه مي روند تنها كساني كه با خود چتر مي برند به كارشان ايمان دارند.

 

گاهي خوردن لگدي از پشت ، برداشتن گامي به جلو است.

 

هر گز به كسي كه حاضر نيست براي تو كاري انجام نده ،كاري انجام نده.

 

وقتي به چيزي ميرسي بنگر كه در ازاي آن از چه گذشته اي.

 

آنان كه تجربه هاي گذشته را به خاطر نمي آورند محكوم به تكرار اشتباهند.

 

به كساني كه خوبي ديگران را بي ارزش يا از روي توقع مي دانند خوبي نكن اما اگر خوبي كردي انتظار قدر داني نداشته باش.

 

[ چهار شنبه 15 آبان 1392برچسب:, ] [ 8:28 ] [ بانوي كوچك ] [ ]
خدايا گم شدم

كوچه ها و مغازه ها را بلد شدم .

رنگهاي چراغ قرمز را ...

حتي جدول ضرب را .

و ديگر در راه هيچ مدرسه اي گم نمي شوم

اما گاهي ميان آدم ها گم مي شوم

خدايا ...

آدم ها را بلد نيستم

[ سه شنبه 14 آبان 1392برچسب:, ] [ 8:34 ] [ بانوي كوچك ] [ ]
نردبان

گاهي از نردبان بالا مي رويم كه به خدا برسيم ...

غافل از اينكه خدا همين پايين نردبان را نگه داشته

 

 

[ سه شنبه 14 آبان 1392برچسب:, ] [ 8:32 ] [ بانوي كوچك ] [ ]
من هنوز يك انسانم

اگر به خانه من آمدي ،برايم مداد بياور ،مداد سياه

مي خواهم روي چهره ام خط بكشم

تا بهجرم زيبايي در قفس نيفتم

يك ضربدر هم روي قلبم تا به هوس هم نيفتم!

يك مداد پاكن بده براي محو لب ها

نمي خواهم كسي به هواي سرخيشان ، سياهم كند !

يك بيلچه تا تمام غرايز زنانه را از ريشه در آورم

شخم بزنم وجودم را ...

بدون اين ها راحت تر به بهشت مي روم گويا!

يك تيغ بده ،موهايم را از ته بتراشم ،سرم هوايي بخورد

و بي واسطه روسري كمي بيانديشم !

نخ و سوزن هم بده ، براي زبانم، مي خواهم بدوزمش به سق

اينگونه فريادم بي صداتر است !

قيچي يادت نرود ،مي خواهم هر روز انديشه هايم را سانسور كنم

پودر رختشويي هم لازم دارم براي شستشوي مغزي !

مغزم را كه شستم ، پهن كنم روي بند تا آرمان هايم را باد با خود ببرد

به آنجايي كه كسي ني نيانداخت

مي داني كه بايد واقع بين بود !

صدا خفه كن هم اگر گير آوردي بگير !

مي خواهم وقتي به جرم عشق و انتخاب ، برچسب فاحشه مي زنندم

بغضم را در گلو خفه كنم !

يك كپي ار هويتم هم مي خواهم

براي وقتي كه خواهران و برادران ديني

به قصد ارشاد ، فحش و تحقير تقديمم مي كنند،

به ياد بياورم كه كيستم !

...

تو را به خدا ...

اگر جايي ديدي حقي مي فروختند برايم بخر...

تا در غذا بريزم

ترجيح مي دهم خودم قبل از ديگران حقم را بخورم !

...

سر آخر اگر پولي برايت ماند

برايم يك پلاكارد بخر به شكل گردنبند،

بياويزم به گردنم ...

و رويش با حروف درشت بنويسم :

من يك انسانم

من هنوز يك انسانم

من هر روز يك انسانم

 

 

[ سه شنبه 14 آبان 1392برچسب:, ] [ 8:4 ] [ بانوي كوچك ] [ ]
عزيز دل

عزيز دل :

دور از تو در اين شهر مرا همنفسي نيست

فرياد كنم از دل و فرياد رسي نيست

ما را نفس از هجر به لب آمد و مردم

گويند كه اين عشق تو هم جز هوسي نيست

اي آه بسوزان به شرر سينه ي ما را

ليكن سينه براي دل ما جز قفسي نيست

گفتنم به دل از همهمه در سينه چه غوغاست ؟

گفتا كه در اين خانه به جز يار كسي نيست

[ دو شنبه 13 آبان 1392برچسب:, ] [ 8:20 ] [ بانوي كوچك ] [ ]
همه چي درست ميشه ...

كاش گاهي وقتا ، خدا از پشت اون ابرها مي اومد بيرون و گوشم رو محكم مي گرفت و داد ميزد :

كه آهاي !! بشين سرجات ، اينقده غر نزن

همينه كه هست ، بعد يه چشمك بهم ميزد و آرام تو گوشم ميگفت :

همه چي درست ميشه .....

[ دو شنبه 13 آبان 1392برچسب:, ] [ 8:15 ] [ بانوي كوچك ] [ ]
كسي را پيدا كنيد كه ...

كسي را پيدا كنيد كه :

 هيچگاه از بوسيدن شما خسته نشود.

وقتي احساس حسادت مي كنيد، شما را در آغوش بگيرد.

وقتي عصباني هستيد شما را درك كند و ساكت بماند.

وقتي حالتان خوب نيست ، دستتان را بگيرد.

آينده خود را با شما تصور كند و برايش برنامه ريزي نمايد.

وقتي چنين كسي را يافتيد .....

هرگز رهايش نكنيد .

[ دو شنبه 13 آبان 1392برچسب:, ] [ 8:12 ] [ بانوي كوچك ] [ ]
زندگي ...

زندگي ، راز بزرگي است كه در ما جاريست

زندگي فاصله آمئن و رفتن ماست

رود دنيا جاريست

زندگي ، آبتني كردن در اين رود است

وقت رفتن به همان عرياني ، كه به هنگام ورود آمده ايم

دست ما در كف اين رود به دنبال چه مي گردد ؟

                   هيچ !!!

[ دو شنبه 13 آبان 1392برچسب:, ] [ 8:10 ] [ بانوي كوچك ] [ ]
خدايا

خدايا

آسان بودن دشوار است آسانم كن

خداوندا

كلام تو بودن دشوار است بارانم كن

خدايا خداوندا

آن نيستم كه بايد

            آنم كن

[ دو شنبه 13 آبان 1392برچسب:, ] [ 8:8 ] [ بانوي كوچك ] [ ]
محرم آمده

قلبها براي آرامش

دستها براي حك كردن عشق بر روي سينه

عقل در انتظار جنون

نفس ها به شماره افتاده

آري ًمحرم ً آمده

السلام عليك يا ابا عبدالله

[ یک شنبه 12 آبان 1392برچسب:, ] [ 19:9 ] [ بانوي كوچك ] [ ]
هيچ كس كامل نيست

روزي دوستي از ملا نصرالدين پرسيد: ملا آيا تا به حال به فكر ازدواج افتادي؟

ملا در جوابش گفت: بله زماني كه جوان بودم به فكر ازدواج افتادم

دوستش دوباره پرسيد : خب چي شد؟

ملا جواب داد : بر خرم سوار شده و به هند سفر كردم ، در آنجا با دختري آشنا شدم كه بسيار زيبا بود ولي من او را نخواستم

چون خالي از مغز بود.

به شيراز رفتم :دختري ديدم بسيار تيز هوش و دانا،اما من او را هم نخواستم ، چون زيبا نبود.

ولي آخر به بغداد گرفتم و با دختري آشنا شدم كه هم بسيار زيبا بود و هم بسيار دانا و خردمند و تيز هوش بود.

ولي با او هم ازدواج نكردم

دوستش كنجكاوانه پرسيد: چرا؟

ملا گفت: براي اينكه او خودش هم به دنبال چيزي مي گشت ، كه من مي گشتم

هيچ كس كامل نيست

[ یک شنبه 12 آبان 1392برچسب:, ] [ 8:54 ] [ بانوي كوچك ] [ ]
به او بگوييد ...

به او بگوييد دوستش دارم

به او كه قلبش به وسعت درياست

كه قايق دل من در آن غرق شده است

به او كه مرا از اين سرزمين خاكي به سرزمين نور و شعر و ترانه برد

و چشم هايم را به دنيايي پر از زيبايي باز كرد...

به او بگوييد دوستش دارم

به او كه گل هميشه بهار من است

به او كه قشنگترين بهانه براي من است

و به او كه عشق جاودانه من است

[ یک شنبه 12 آبان 1392برچسب:, ] [ 8:14 ] [ بانوي كوچك ] [ ]
عاشق بوديم

خدايا

از عشق امروز من

چيزي براي فردا بگذار

نگاهي ...

يادي ...

تصويري ...

خاطره اي ...

براي آن هنگام كه فراموش خواهيم كرد كه ...

روزگاري چقدر عاشق بوديم

[ یک شنبه 12 آبان 1392برچسب:, ] [ 8:12 ] [ بانوي كوچك ] [ ]
مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه