خدايا
خدايا
گلهاي احساس و ايمانم را به سوي آسمان ميگيرم
كمي شبنم به روي آنها بپاش تا دلم تازه شود
و غصه هايم را دمي فراموش كنم
مرا در خاكستر سايه ها تنها مگذار
دستهاي سردم را بگير
روز از آنجايي كه من ايستادم آغاز شود.
نظرات شما عزیزان:
بانوي باران
|
|
|