خدايا

بانوي باران

خدايا

خدايا ديدگانم همه جا و در همه هنگام به سوي تو نگران بود

تا عاقبت آن را بستم و گفتم تو اينجايي

اين پرسش و اين فرياد كه <<تو كجايي؟>>به هزاران جويبار اشك مبدل گشت

و سيل اطمينان عالم را در بر گرفت

كه <<من اينجايم>>

هر روز كه مي گذرد ،تو مرا بيشتر شايسته آن ارمغان هاي كوچك

و در عين حال بزرگ مي گرداني

كه تمنا ناكرده به من عطا داشتي

اين آسمان و آن روشنايي،اين تن و اين جان و اين ادراك

و با اين موهبت ها مرا از خطر افزون طلبي دورم ساختي

چه بسيار زمان ها كه من سرگشته در كار خويش

عمرم را به بيهودگي صرف كردم

و چه اوقاتي كه به خود آمده و آسيمه سر به دنبال هدف خويش شتافته ام

هر روز كه سپري گشت تو با رد تمناي من

هر دم و ره گاه شايسته ام دانستي

كه به سئيت روي آورم و از اين گذرگاه ،مرا از خطر هوس هاي سست

و بي بنيان در امانم نگاهداشتي.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ شنبه 26 بهمن 1392برچسب:, ] [ 14:18 ] [ بانوي كوچك ] [ ]
مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه