فقر
فقر:گرسنگي نيست.عرياني هم نيست
فقر همان گرد و خاكي است كه بر كتابهاي فروش نرفته ي يك كتاب فروش مي نشيند
فقر:تيغه هاي برنده يك ماشين بازيافت است كه روزنامه هاي برگشتي را خرد مي كند
فقر:كتيبه اي سه هزار ساله اي است كه بر روي آن يادگاري نوشه اند
فقر:پوست موزي است كه زا پنجرهي يك اتومبيل به خيابان انداخته مي شود
فقر:همه جا سر مي كشد
فقر:شب را بي غذا سر كردن نيست
فقر:روز را بي انديشه سر كردن است.
نظرات شما عزیزان:
ثنــای دوست داشتنی 

ساعت13:43---3 اسفند 1392
زیبا بود.gif)
.gif)
.gif)
.gif)